قوانین بازی در شبکه های اجتماعی
آن روز ها رادیوها و تلویزیون ها، مهمانان تازه واردی بودند که خیلی از خانواده ها ورودشان را به خانه خود نمی پذیرفتند و یا استفاده از آن را برای فرزندان، محدود می کردند. گاهی هم فرزندان، به دور از چشم والدین خود، ساعتی را به تماشا می پرداختند. شما هم اگر احیانا پای صحبت پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نشسته باشید، احتمالا خاطرات مشابهی را از ورود رادیوها و تلویزیون ها به خانه هایتان، شنیده اید.
اما این روز ها اینترنت و به خصوص شبکه های مجازی مختلف، مهمانان تازه وارد خانه های ما هستند. ما در شبکه های اجتماعی زندگی می کنیم، با دیگران به تعامل می پردازیم، با افراد و فرهنگ های مختلف آشنا می شویم، دوستان خود را پیدا می کنیم، از افکار و علایقشان آگاه می شویم، افکار خود و حتی مسایل خصوصی خود را با آن ها به اشتراک می گذاریم و... به علاوه ما در هر یک از شبکه های اجتماعی، ناچاریم که قوانین و هنجار های آن محیط را بپذیریم.
ایرانی هایی را در نظر بگیرید که به یک کشور دیگر مسافرت کرده اند. آن ها ناگزیرند که در کشور میزبان از هنجار های آن، پیروی کنند و در این میان ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند و خواسته یا ناخواسته برخی از ارزش های فرهنگی خود را زیر پا بگذارند.
در شبکه های مجازی نیز ممکن است چنین مواردی اتفاق بیفتد. هنگامی که ما در شبکه اجتماعی فیس بوک، عضو می شویم، گویا به کشور جدیدی به نام فیس بوک پا گذاشته ایم که قوانین خاص خود را دارد و ما باید به قوانین آن پایبند باشیم. گاهی هم برخی از این قوانین، با فرهنگ ما در تضاد هستند؛ اما نمی توانیم اعتراض کنیم و مجبور می شویم که سکوت کنیم. برای مثال فیس بوک از سال 2012 گزینه هم جنس گرا را هم در بخش انتخاب جنسیت کاربران خود قرار داده و از این طریق، به این عمل ضد ارزشی، رسمیت بخشیده است.
هم چنین فرهنگ کلی حاکم بر این شبکه ها، فرهنگی غربی،آمریکایی است. برای مثال اهمیت یافتن زندگی ستاره ها از جمله هنرپیشه ها و ورزشکاران و تبلیغ مواردی هم چون مد و فرهنگ مصرف گرایی که در این فرهنگ ها ریشه دارند، یکی از اهدافی است که در شبکه های اجتماعی آن ها دنبال می شود. تاثیر گذاری بر سایر جوامع و تغییر فرهنگ آن ها یکی از اهدافی است که آمریکایی ها به طور جدی آن را دنبال می کنند و حتی در بیانیه كاخ سفید در سال 2000 به این موضوع اشاره می شود و پس از یادآورى منافع حیاتى آمریكا، از اینترنت به عنوان ابزار مهم دیپلماسی نام می برند و اینکه: "برنامهریزى ما باید به گونهاى باشد كه توانایى ما را براى اطلاعرسانى و تاثیرگذارى بر ملتهای دیگر، در جهت منافع آمریكا تقویت كند! "
از سوی دیگر، قرار دادن اطلاعات خصوصی افراد در شبکه های مجازی، امکان جاسوسی را برای صاحبان شبکه های اجتماعی فراهم کرده است. در فیس بوک هنگامی که کاربران پیامی را می نویسند حتی اگر آن را پاک کرده و پست نکنند، آن پیام توسط فیس بوک ذخیره می شود. در فیس بوک حتی نگاه افراد به صفحهها و تمام حرکت های موس آن ها نیز رصد میشود. هم چنین در هنگام عضویت افراد از آن ها سوالاتی مربوط به حریم خصوصی آن ها پرسیده می شود. هم چنین تنظیماتی به منظور محدود کردن دسترسی برخی دوستان به عکس ها و مطالب شخصی وجود دارد، که اغلب به علت عدم آگاهی و سواد رسانه ای کاربران، مورد غفلت واقع می شوند و امکان دسترسی و تجاوز به حریم خصوصی، برای دیگران فراهم می شود.
به گفته بسیاری از منابع، در این شبکه ها، حریم خصوصی افراد زیر پا گذاشته می شود. فیس بوک بار ها به جاسوسی متهم شده است و اطلاعات بسیاری در رابطه با استفاده سازمان سیا از شبکه های توئیتر و فیس بوک منتشر شده است. تحلیلگران آمریکایی معتقدند که امکانات موجود در فیسبوک و فعالیتهای این شبکه اجتماعی در سطح جهانی، این امکان را برای سازمان سیا فراهم می کند که بتواند در هزینههای خود صرفهجویی کند. حتی خود کریستوفر استارتینسکی معاون رئیس سازمان سیا، در مورد این شبکه می گوید که برای ما، فیس بوک رویایی بود که به حقیقت پیوست! و یا موسس وب سایت ویکی لیکس که در این باره میگوید: «فیسبوک تنفرآمیزترین ابزار جاسوسی است که تاکنون خلق شده است. هرکس که نام و مشخصات دوستان خود را به شبکه اجتماعی فیسبوک اضافه میکند باید بداند که به شکل رایگان در خدمت دستگاههای اطلاعاتی آمریکاست و این گنجینه اطلاعاتی را برای آنها تکمیل میکند.»
مواردی که ذکر شد، نشان می دهد که ما با حضورمان در شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک، خواسته یا نا خواسته در زمین بازی آن ها قرار می گیریم. آگاهی از این امر، به خودی خود، نمی تواند منکر حضور ما در شبکه های اجتماعی بشود؛ چرا که شبکه های اجتماعی مزایای بسیاری را نیز برای کاربران فراهم کرده اند و هم چون سایر رسانه ها، به سان یک چاقوی دو لبه عمل می کنند که با آن، هم می توان سر کسی را برید و هم می توان شخصی را جراحی کرد ! اما آن چه بیش از پیش اهمیت می یابد، لزوم داشتن سواد رسانه ای و آگاهی کامل از شبکه های مجازی است. اینکه بتوانیم در زمین بازی آن ها، بر علیه خودشان عمل کنیم یا نه، به مهارت های خودمان بستگی دارد.
شبکه های اجتماعی فرصتی را برای ما فراهم کرده اند که بتوانیم مروج فرهنگ اسلامی ایرانی مان باشیم. اما این امر تنها زمانی محقق می شود که چگونگی بازی کردن در زمین آن ها را آموخته باشیم...
زهرا مجدی زاده
مطالب مرتبط: